شنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۸

زاغ روي سيم
بگذار برود
رود زير پل
بگذار برود
گرده هاي اين خيابان
بگذار با ماده گي باغ همسايه
روي هم بريزند
و رهگذري كه عاشق تو شده
بگذار برود
مي ماند اين همه قار قار
مي ماند اين همه شرشر
مي ماند اين همه رقص
مي ماند اينكه ..
تو كي مي روي ؟
محمد زندي

۱ نظر:

animavaman گفت...

جالب بود ولي من معني اسم وبلاگت نفهميدم .اگرحوصله پياده روي داري سري به مزرعه من بزن .